نقاشی های ارسال شده به خنگولستان
از تاریخ 8 مهر تا 16 مهر
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
اره اوسا دانا نقاشیش و سبک کشیدنش کپه خودته ، خدا حفظش کنه
پدر مادر و تو رو هم برای اون حفظ کنه ان شا الله
*ghalb* *ghalb*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
آخی یکیشون یه چشم داره ؛ فک کنم بلقیسه اون
*gerye* :khak: :khak:
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
لایک داره این عکس نوشته ؛ واقعن همینطوره
هرجا مشکلات بهت فشار اوردن تو تنگنا گیر کردی ، اول یه چکاب از اعتقاداتت کن
چون ادمیکه اعتقاد داشته باشه به خدا ؛ زود کم نمیاره
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
این که دیگه مثلنی نداشت
واقعن گله دیگه ؛ افریون رو مخی ؛ خوشگل کشیدیش
*gol_rose* *gol_rose*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
هیییی واااای چقد حُسن یوسف دارید تو حیاطتون
انصافا حیاط با صفایی دارید
اوه اوه کفاش رو ببینا
کفش ایمنیه ؛ انگار میخا بره جوشکاری
*ey_khoda* *ey_khoda*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
عاقا اینجا هر کی هر کی شده
همه عاشق هم شدن این وسط
عاقا به احساسات و روان پریشان خود تسلط داشته باشید
*bi asab* *bi asab*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
مرسی کاکا داریوش
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
یا حسین مظلوم ؛ ان شا الله امام حسین همیشه دستگیر ما باشه چه اینجا چه روز قیامت
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
خوش اومدی الهه ؛ دقیق نمیدونم با خط های سیاه سفید چی طراحی کرده ولی
فک کنم نوشته سام یا شایدم ساد ؛ سارت ؟؟ ؛ زارت ؟
*tafakor* *fekr*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
نقاشمون میگه این دماغه
خونت آباد این چه دماغیه کشیدی حالمونو زدی به هم
*vakh_vakh* *vakh_vakh*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
سلا ملکوم ، سلاملکوم
خوش اومدید توپول خانِم
*gol_rose* *gol_rose*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
قشنگ بود الناز ، افرین مغز بازی داری برا ترکیب و قاطی کردن حالت های نمایشی با هم
*modir* *modir*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
من اگه جای این عکاسه بودم که از دختره عکس گرفته
تا این حرفو میزد ؛ میگفتم جدی نگیر باوا حولش میدادم بیوفته تو آب
*vakh_vakh* *vakh_vakh*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
باشه ، میکوشمت
*bi asab* *bi asab*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عذا و چه ماتم است
اینم یه لبخند ملیح همراه با کمی خجالت
مثل حالیته که صدایی ازت در میره همه نگات میکنن
:khak: :khak:
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
واقعن قشنگه این بیت شعر ، یکی دو روز دیگه حالت عذا رو کامل فعال میکنیم برای خنگولستان
یکی از عکس هامون دقیقا اینو نوشته
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
السلام علیک یا ابا عبد الله
^^^^^*^^^^^
اینم یه تک شاخه خوشگل ؛ کلی وقت گذاشته
دست و پنجه ات طلا
خیلی خوشگل شده
*gol_rose*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
آفرین فائزه ، بابت عکس نوشته انرژی بخش
*mrs* *mrs*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
چقدر خوبه خدا رو بتونی تو دلت داشته باشی
اون موقع است که
پابند دنیا نمیتونی باشی چون وقتی خدا جا گرفت تو دلت دنیا داخل دلت جا نمیشه
پابنده پول و ثروت نمیشی ، چون جایی نمیزاره برای پول و ثروت تو دلت
و خلاصه دید و نگاه و زندگیت خدایی میشه
مرسی بابت عکس نوشته
*ghalb* *gol_rose*
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
یه توضیح کوچیک برا برو بچه هایی که از چهارخونه و پارس هاب اومدن بدم
اول اینکه خیلی خوش اومدید به خونواده خنگولستان ؛ قدمتون سره جفت چشم ما
دوم اینکه این بخش نقاشیه ما دو شیفت کاری داره که اینجوریه
میرید تو منوی خروج ؛ ازونجا بخش نقاشی رو انتخاب میکنید
و آخر کار میتونید برامون نقاشیتون رو بفرستید
هر نفر داخل خنگولستان یه تابلو نقاشی داره
که وقتی نقاشیشو میفرسته بعد میتونه داخل بخش اسلایدر بعده تایید ببینتش
و هر چی نقاشی بفرسته فقط و فقط روی هم دیگه کپی میشن
و ما هر هفته یکبار یه همچین پستی میزاریم و نقاشی های فرستاده شده رو با زیر نوشته میزاریم
و نقاشی هاتون یادگار تا زمانی که خنگولستان عمر داره اینجا حفظ خواهد شد
*ghalb* *gol_rose*
*0*0*0*0*0*0*0*
مرسی بروبچ بابت نقاشی ها ، عکس نوشته ها ، پند ها ، تسلیت ها
احتمالن پست نقاشیه بعدی بره برای بعده عاشورا
این مدت دو سه روزش سیستم عذا رو خنگو فعال میشه و بخش های جانبی از کار میوفتن
دو روز بده عاشورا کم کم خنگولستان رو بر میگردونیم
ممنون که هستید ؛ دوستتون داریم
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
برای مشاهده نقاشی های سری قبلی میتونید از لینک های زیر استفاده کنید
نقاشی های ارسال شده 2 مهر تا 8 مهر ◄
نقاشی های ارسال شده از 29 شهریور تا 2 مهر ◄
نقاشی های ارسال شده به خنگولستان 20 شهریور تا 29 شهریور ◄
نقاشی های ارسال شده از 8 شهریور تا 20 شهریور ◄
نقاشی های ارسال شده 26 مرداد تا هشت شهریور ◄
نقاشی های ارسال شده از 11 مرداد تا 26 مرداد ◄
روزی مریدی از بازار عطرفروشان میگذشت ناگهان موتورش جام کرد و بر زمین افتاد و بیهوش شد مردم دور او جمع شدند و هر کسی چیزی میگفت یکی میگفت زنگ بزنیم صد و بیست و پنج یکی میگفت بزا فیلم بگیرم و در شبکه های مجازی پخش کنم تعدادی پول ریختن براش یکی میگفت دست بش نزنید شاید بمیره بیوفته گردن ما همه برای درمان او تلاش میکردند یکی نبض او را میگرفت ، یکی دستش را میمالید ، یکی کاه گِلِ تر جلو بینی او میگرفت ، یکی لباس او را در میآورد تا حالش بهتر شود دیگری گلاب بر صورت آن مرید بیهوش میپاشید و یکی دیگر دره گوش او فحش ناموسی میداد بلکه به هوش بیاید و یکی از میان دزدی بود و جیب او را خالی میکرد تا از وزن او کم کند اما این درمانها هیچ سودی نداشت ، مردم همچنان جمع بودند هرکسی چیزی میگفت . یکی دهانش را بو میکرد تا ببیند آیا او شراب یا بنگ یا حشیش خورده است؟ حال مرید بدتر و بدتر میشد و تا ظهر او بیهوش افتاده بود . همه درمانده بودند . تا اینکه از میان جمعیت فردی به سرعت خبر را به شیخ رساند و چون سرعت فرد بالا بود تا مقصد خشتکی برایش باقی نمانده بود ؛ شیخ فردی دانا و زیرکی بود او فهمید که چرا مریدش در بازار عطاران بیهوش شده است ، با خود گفت: من درد او را میدانم، مرید من دباغ است و کارش پاک کردن پوست حیوانات از مدفوع و کثافات است او به بوی بد عادت کرده و لایههای مغزش پر از بوی سرگین و مدفوع است خود را همچون بوقلمون به جمعیت رساند ، رو به مردم کرد و گفت کوچه بقلی نذری میدن !!! ؛ جمعیت بسیاری افسار پاره کردند و به کوچه بقلی روانه شدند شیخ کنار مریدش نشست و چون دوست نداشت که از آن پس کسی مریدش را بخاطر عادت به بوی بد و ناخوش مسخره کند در سر نقشه ایی پروراند ، سره مرید را به آرامی روی خشتک خویش نهاد و به جمعیتی که مشاهده میکردند گفت عایا کسی بندری بلده برقصه ؟؟ از میان جمعیت یک نفر داوطلب شد و شروع به بندری رقصیدن کرد شیخ با زیرکی از سر و صدای ایجاد شده استفاده کرد و گوزی از خود بدر کرد و چون مرید سرش روی خشتکه شیخ بود بوی گوز در مغز و روان مرید پیچید چند لحظه گذشت و مرید دباغ بهوش آمد ، مردم تعجب کردند وگفتند این شیخ جادوگر است . در گوش این مریض رمز و جادو خواند و او را درمان کرد سپس مرید دباغ بلند شد و چند قدمی راه رفت و تاثیر گوزه شیخ از بین رفت و دوباره بیهوش شد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ هیچ گاه از کمک به دیگران دریغ نکنید ، شاید گوزی نجات بخش باشد
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم